راستش را بگوييم كه به خاطر مسائل امنيتي دربي بدون تماشاچي شد
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۷۳۳۳۸
دربي تهران عصر سهشنبه برگزار شد و دو تيم به تساوي دو بر دو رسيدند. بدون تماشاچي بودن بازي و رفتار عجيب تلويزيون و حاشيههاي قبل از مسابقه همه روي اين رقابت حساس اثرگذار بود. با رضا جباري، ستاره سالهاي گذشته پرسپوليس به گفتوگو نشستيم تا تحليل ايشان را از دربي ۹۹ بشنويم.
در مورد دربي بگوييد؛ آيا اين بازي انتظارات را برآورده كرد؟
فكر ميكنم بازي بدي از آب در نيامد، چون من خودم انتظار داشتم هر دو تيم محتاط بازي كنند و بازي خوب نشود به خاطر شرايطي كه وجود داشت؛ اينكه بدون تماشاچي و به تعويق افتاده بود و حساسيت بازي.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نبود لوكاديا و تغيير تاكتيكي يحيي گلمحمدي را چطور ارزيابي ميكنيد؟
براي اين بازي وقتي شما مهرهاي مثل لوكاديا را از دست ميدهي به لحاظ فني، روحي و رواني مشكلاتي به وجود ميآيد. ولي فكر ميكنم كه خيلي خوب اين مساله مديريت شد و تاثير آنچناني نداشت. اينكه ما بدون مهاجم بازي كرديم، قابل بررسي است. به هر حال بازيكناني مثل اميد عاليشاه و مهدي ترابي بازيكنان تهاجمي هستند. شايد به عنوان يك مهاجم هدف در نظر گرفته نشوند ولي ميتوانيم از اينها به عنوان مهاجم سايه استفاده كنيم. كاري كه به هر حال برخي تيمهاي بزرگ دنيا هم انجام ميدهند و بدون مهاجم هدف بازي ميكنند. به نظرم تفكر، تفكر بدي نبود؛ چون در زمين هم آن نحوه بازي كه از تيم ديديم، حتي بعد از تعويضها و آمدن عبدي نمره قبولي گرفت. يكسري مشكلات بود. نميخواهم بگويم تيم مشكل نداشت ولي نسبت به شرايط و نبود دو مهاجم تيم يعني لوكاديا و دياباته كه صرفا مهاجمان هدف و گلزني هستند تيم و آقاي گلمحمدي نمره قبولي گرفتند.
به سعيد صادقي خيلي انتقاد ميشود؛ ميگويند او با كلي سروصدا به پرسپوليس آمد، اما عملكرد خوبي نداشته. نظر شما چيست؟
من معمولا با امواجي كه عليه يك نفر راه ميافتد دوست ندارم همراه شوم. اين شكلي بازيكن تخريب ميشود. البته من خودم نقدهايي به سعيد صادقي دارم. ولي اينكه موجي راه بيفتد و بازيكن را دچار مشكل بكند درست نيست، چون اين نگاه هيچ كمكي به سعيد صادقي نميكند. الان بگويم سعيد فلان ضعف را دارد يا بهمان مشكل را دارد و پيشكسوت ديگر بيايد يك حرف ديگر را بزند، خبرنگار هم يك چيز ديگر بگويد تنها باعث ميشود اين بازيكن تحت فشار بيشتر قرار بگيرد. من فقط يك چيز در مورد سعيد بگويم؛ دوست دارم سعيد روي اين مساله كار كند. آن هم تصميمگيريهاي آخر اوست. سعيد بازيكن بسيار خوبي است. در نيمه نخست دربي هم اكثر حملات ما از سمت سعيد صادقي بود و به واسطه فضايي كه براي خودش ايجاد ميكرد. وقتي بازيكني ميتواند چنين فضايي براي خودش ايجاد كند يعني بازيكن قابلي است. ولي سعيد در تمام تصميمگيريهاي نهايياش دچار مشكل است و اين هم با تمرين و تمركز حل ميشود. چيزي نيست كه درست نشود.
سعيد خوب حركت ميكند ولي وقتي ميرسد به جايي كه بايد تصميم نهايي را بگيرد اين كار را به درستي انجام نميدهد. فكر ميكنم اگر روي اين مساله كار كند بازيكن قابلي است. او شوتزن است. موقعيت ايجاد ميكند. دريبل ميزند. پاسور است. همه اينها را دارد ولي اينكه مشكلاتش به چشم ميآيد و مورد نقد قرار ميگيرد به خاطر تصميمات نهايياش است.
بازيكن شاخص پرسپوليس از نظر شما كدام بازيكن بود؟
من كاري با نظر بقيه ندارم؛ من چيزي كه به چشم خودم ديدم را ميگويم. الان ميگويند آقاي ولسياني دو گل زد و قطعا نمره بالايي هم ميگيرد. ولي به لحاظ تيمي كمال كاميابينيا و ميلاد سرلك خيلي خوب بازي كردند. يعني آن چيزي كه نياز تيم بود، انجام دادند. كمال تا موقعي كه در زمين بود مركز زمين را نگه داشت. اين خيلي مهم است. مخصوصا در دربي. در اين بازي اگر شما مركز زمين را از دست بدهي كاملا بازي را از دست دادي.
تعويضهاي استقلال را نگاه كنيد. همه هافبكهاي مركزياش عوض شدند. اين به اين دليل بود كه هافبكهاي پرسپوليس توانستند به نحو احسن وظيفهشان را انجام دهند. كمال هم اگر تعويض شد به خاطر ميل به گلزني بود. تيم دو بر يك عقب بود و نياز داشت تهاجميتر كار كند. سروش هم كه آمد در آن پست خيلي خوب بازي كرد. البته من يك مقدار متعجب بودم، چراكه فكر ميكردم سروش از ابتدا بازي كند و مهاجم هم باشد. يعني نقشي كه به مهدي ترابي و عاليشاه داده بودند را سروش بگيرد ولي هميشه براي من اينطور است كه آن تصميمي كه مربي ميگيرد بهترين تصميم است مگر اينكه خلافش ثابت شود. فكر ميكنم تصميماتي كه كادرفني پرسپوليس گرفت تصميمات معقولي بود.
در استقلال كدام بازيكن شاخص بود؟
بهطور كلي من يك چيزي در مورد ارسلان مطهري در حين بازي گفتم آن هم با اينكه او بازيكن رقيب ماست. ارسلان كسي است كه از ليست استقلال كنار گذاشته شده بود. يعني حتي در تمرينات هم اين بازيكن را راه نميدادند. ولي با تلاش و انگيزه و استمراري كه داشت و آن خودباوري خودش را رساند و در تركيب تيم قرار گرفت و در دربي هم گل زد. اين به نظرم خيلي نكته مهمي است. دوستان به من ميگفتند تو پرسپوليسي هستي چرا اين حرف را ميزني؟ فرقي ندارد؛ هر جواني كه امروز دارد فوتبال بازي ميكند، ميتواند اين رفتار آقاي مطهري را الگو قرار بدهد. من فكر ميكنم مطهري نمره قبولي گرفت آن هم به خاطر شرايطي كه قبلا داشت. او الان آن شرايط را كاملا متضاد كرده و فيكس بازي ميكند و در دربي هم گل ميزند.
دربي دو روز بعد از فينال جام جهاني برگزار شد و طبيعتا توي ذهن فوتبالدوستان مقايسه صورت ميگيرد. به نظر شما گل سرسبد فوتبال ايران با فوتبال روز دنيا چقدر فاصله دارد؟
اگر 10 سال پيش اين سوال را ميكردي، ميگفتم چهل، پنجاه سال عقبيم. الان به لحاظ علم مربيان ما خيلي نزديكيم به فوتبال روز دنيا. يعني آن چيزي كه در فوتبال روز دنيا در حال رخ دادن است را مربيان ما دارند انجام ميدهند. منتها به لحاظ سختافزاري ما مشكل داريم و اين مشكلات اگر رفع نشود شما هر قدر مربي يا بازيكن قدرتمندي باشي هم نميتواني در اين ساختار حرفهاي عمل كني. شما زمين بازي دربي را ببينيد. زمين آزادي كه يكي از بهترين زمينهاي ماست. بازيكن ميخواست كنترل كند دچار مشكل بود. اين روي كيفيت بازيكن اثر ميگذارد. بعد من تماشاچي ميگويم اي بابا! چرا نتوانست كنترل كند؟ چرا نتوانست درست ضربه بزند؟ خب توپ موقعي كه او ميخواسته ضربه بزند بلند شده.
همين كيفيت بازيكن را ميآورد پايين. يا زمين تمريني كه مربي ندارد. خود پرسپوليس در اين زمينه دچار مشكل است. الان مربيهاي بزرگ دنيا كه دارند در آرژانتين و آلمان كار ميكنند دچار معضل زمين هستند؟ هرگز چنين چيزي نيست. پس مربي ميتواند آن افكاري كه دارد را با خيال راحت پياده كند. من ميخواهم بگويم مربيان و بازيكنان ما به سمت حرفهاي شدن حركت كردند، چون دسترسي به منابع امروز راحت شده. ولي مهم است ما زيرساخت و امكانات و سختافزار را براي اينها فراهم كنيم.
اگر زمين و استاديوم خوب نداشته باشيم، فايده ندارد. اگر شرايط به شكلي نباشد كه بازيكن ما صبح برود سر تمرين و عصر بيايد بيرون هيچ وقت نميتوانيم شرايط حرفهاي داشته باشيم. در تمام دنيا بازيكن صبح ميرود باشگاه در اختيار باشگاه است و ناهار را هم همانجا ميخورد و بعدازظهر مرخص ميشود. اينجا بازيكن يك ساعت و نيم سر تمرين است و بعد خداحافظ شما! بازيكن بعدش بايد برود دنبال كار و زندگي و بيزينسش. شما ببينيد با چه معضلاتي درگير ميشود. همينها مشكلساز است.
من بارها اين حرف را زدم كه مشكل از راس ورزش است. از برنامهريزي وزارت ورزش و رييس فدراسيون. منظورم شخص آقاي تاج نيست. هر رييس فدراسيوني اين وضعيت را دارد. بايد از آنجا ساختار درست شود. امروز بازيكن و مربي ما حرفهاي هستند ولي ساختاري كه در آن قرار گرفتند اصلا حرفهاي نيست. اگر اين ساختار درست شود ما از لحاظ علم فوتبال به فوتبال روز دنيا نزديك شدهايم.
به نظر شما بدون تماشاچي برگزار شدن دربي چه تاثيري بر كيفيت رقابت گذاشت؟ فكر ميكنيد خالي ماندن استاديومها تا چه زماني ادامه پيدا ميكند؟
يعني واقعا آدم دلش ميگيرد. من سر دربي نگاه ميكردم، ميديدم گل زده شده، اما هيچ هيجاني نيست. تصور كنيد 50 هزار هوادار پرسپوليس در ورزشگاه بودند. چه اتفاقي سر گل دوم اين تيم رخ ميداد؟ اصلا فوتبال بدون تماشاچي چه معنايي دارد؟ استقلال و پرسپوليس چرا اينقدر محبوب هستند؟ چون طرفدار پشت اين دو تيم است. تيمي كه ۲۰۰ نفر هوادار دارد، معلوم است آن جايگاه را ندارد. تمام زيبايي فوتبال براي هواداراني است كه دوست دارند بازي را ببينند. چه از تلويزيون و چه در استاديوم.
در استاديوم كه داستانش فرق ميكند. اگر تماشاچي نباشدفوتبال لذتي ندارد. به نظرم دائم در حال طفره رفتنيم. مثلا آقاي تاج ميگويد بازي با تماشاچي است در صورتي كه خودش هم ميداند نميگذارند. به هر حال بايد بگوييم نهادهاي امنيتي در حال حاضر اجازه نميدهند. اصلا مشكل، مشكل فوتبالي نيست. مشكل كرونا و آلودگي هوا نيست. چرا بايد دروغ بگوييم؟ ما كه ميدانيم به خاطر چيست. شما ميدانيد و ما هم ميدانيم. فقط اين جمله را به كار ببريد. بگوييد به خاطر مسائل امنيتي. كرونا چيست؟ آلودگي هوا چيست؟ اينها تمامش بهانه است. به خاطر موقعيتي كه ما داخلش هستيم بازيها بدون تماشاچي است. اصلا دخلي هم ندارد فوتبال با سياست. اينها از هم جدا هستند. اگر اجازه ميدادند هواداران به استاديوم بروند اينها ميرفتند خيلي راحت فوتبال را ميديدند و خيلي راحت خارج ميشدند. اين معضل بسيار بزرگي است و از لحاظ اقتصادي هم ضربه ميزند. هم به خود هيات برگزار كننده و هم به باشگاهها.
انشاءالله كه حل ميشود!
نبايد مدام بگوييم انشاءالله حل ميشود. با انشاءالله حل نميشود. بايد يك تصميم درست و قاطعانه گرفته شود. رييس فدراسيون بايد بيايد بگويد من رييس هستم و مسووليت را با تمام وجود قبول ميكنم هر نوع اتفاقي كه قرار است بيفتد من به جان ميخرم و اين بازي بايد با تماشاچي برگزار شود، چون دربي بدون تماشاچي اصلا دربي نيست.
اگر تماشاچي نباشد لذتي ندارد فوتبال. به نظرم دايم در حال طفره رفتنيم. مثلا آقاي تاج ميگويد بازي با تماشاچي است در صورتي كه خودش هم ميداند نميگذارند. به هر حال بايد بگوييم نهادهاي امنيتي در حال حاضر اجازه نميدهند. اصلا مشكل، مشكل فوتبالي نيست. مشكل كرونا و آلودگي هوا نيست. چرا بايد دروغ بگوييم؟ ما كه ميدانيم به خاطر چيست. شما ميدانيد و ما هم ميدانيم. فقط اين جمله را به كار ببريد. بگوييد به خاطر مسائل امنيتي.
منبع: بیتوته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۷۳۳۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهکلید حل مسائل منطقه، دست ایران
روند تحولات موجود در غرب آسیا حکایت از قریبالوقوع بودن فروپاشی نظم کنونی و شکلگیری ساخت نوینی از نظم منطقهای و به تبع آن نظم جهانی دارد؛ طرح ایدههایی همچون «معامله قرن»،«صلح عبری-عربی» و شکست آنها در مقاطع مختلف حکایت از تزلزل نظم کنونی دارد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سفر علیاکبر احمدیان، نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورایعالی امنیت ملی به روسیه که به دعوت نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت ملی روسیه صورت گرفت، بازتاب گستردهای در رسانههای خارجی و تحلیلگران داشت که گویای یک تحول بزرگ در عرصه امنیت اطلاعاتی میان کشورهای ضد یکجانبهگری آمریکاست تابااین ائتلاف از تهدیدهای موجود برای ایجاد یک فرصت ارزشمند بهرهمند شوند و به نظر میرسد حضور نمایندگان 106کشور دراین اجلاس امنیتی، فرصت مغتنمی است تا با گسترش همکاری در عرصه امنیت اطلاعات، اقدام به خلق ابزارها، نهادها و ساختارهای جدید در این زمینه کنند تا دربرابر این تقابلها که شدت یافته و به تشدید تروریسم دامن زده، بیدفاع نباشند.
نقش سرویسهای اطلاعاتی در توسعه تروریسم در منطقه
تحولات اخیر در عرصه روابط بینالمللی، بهخوبی نشان میدهد که مفهوم صلح بیش از هر مسأله دیگری در معرض خطر، تهدید و نقض قرار دارد و جنگطلبی آمریکا و دستنشانده فاسد آن درمنطقه غرب آسیا، مهمترین عامل در ایجاد شرایط کنونی شده است که در نتیجه آن، قریب بر35هزارانسان که بخش اعظمی ازآنهاغیرنظامی بودند،تنها درغزه به شهادت رسیدهاند تا بر هژمونیطلبی این دولت استعماری کمک کرده و مانع افول آمریکا و نابودی رژیم نامشروع صهیونیست باشند. تروریسم یکی از شیوههای بارزی است که دولتهای استعماری از آن بهره جستهاند تا به این وسیله بر تداوم حاکمیتشان کمک کنند. بیدلیل نیست که این پدیده شوم در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین خطرها در مسیر تحقق صلح و امنیت ملی و بینالمللی بهشمار میآید، ابزارهای جدید و نوین نیز به خدمت تروریستها آمدهاند و پیوند فناوریهای نوین با اقدامات تروریستی تبدیل به یک گرفتاری راهبردی برای همه کشورها شده است به نحوی که گروههای کوچک با بهکار گیری ساختارهای پیچیده فناورانه، مبدل به کنشگرانی قهار شدهاند و با اقدامات تروریستی، عرصه را برای تحقق صلح، امنیت و ثبات منطقهای تنگ کرده، مشغول یکهتازی هستند.
بنابر شواهد مستند و آشکار، آمریکا و رژیم غاصب صهیونیست در صدر فهرست حمایت از اقدامات تروریستی و مبتکر قتلهای هدفمند و تروریسم دولتی هستند و بیشتر ملتها از عوارض این جنایات بیبهره نماندهاند؛ حمله صهیونیستها به دفتر کنسولگری ایران در سوریه و شهادت جمعی از مستشاران ایرانی که بهصراحت خلاف اصول پایهای حقوق بینالملل است، آخرین مورد از توسل صهیونیستها به ابزار ترور با هدف مقابله با هژمونی ایران در منطقه و همچنین جهان است، غافل از اینکه این اقدام ددمنشانه آنها بر ابهت جمهوری اسلامی ایران افزود و پاسخ مشروع به جنایات اسرائیل در عملیات «وعده صادق» پیشبینیهای آمریکا و صهیونیستها را با شکست روبهرو کرد؛ زیرا آنها فکر میکردند جمهوری اسلامی ایران با این تجاوز آشکار دچار هراس شده و از کنشگری منطقهای علیه اهداف دولتهای استکباری عقبنشینی میکند اما دیدند که با پاسخ هدفمند و صحیح، حیثیت دفاعی و اطلاعاتی صهیونیستها-که از حمایت آمریکا و چند کشور دیگر برخوردار بود-به فنا رفته و وجهه امنیتی آنها متزلزل شد.
به زعم آمریکا، برتری همهجانبه اسرائیل در منطقه غرب آسیا، میتواند به تحقق اهداف و نیات شوم آنها کمک کند لذا در تدوین برنامههای مرتبط با سیاست خارجی خود به آن پایبند هستند و ابایی از اعطای بودجههای کلان و حمایتهای غیرمادی به این رژیم جعلی ندارند ونتیجه این شده است که صهیونیستها با گریز از همه پیمانهای ناظر بر فعالیتهای هستهای از جمله ان .پی. تی به انباری از سلاحهای هستهای دست پیدا کرده و از آن برای حمله به غزه و سایر حملاتشان استفاده میکنند.ارائه اطلاعات امنیتی و اطلاعاتی به منظور ارزیابی قدرت رقبا و دشمنان و شناسایی نقاط ضعف و قوت آنها، اعلام به موقع هشدارها در خصوص احتمال وقوع جنگ و عملیاتهای کماندویی از سوی دشمن جهت آمادگی ارتش برای مقابله با هرگونه خطر احتمالی و تمرکز روی توسعه قابلیتهای فناوری از جمله ماموریتهای مهم سرویسهای جاسوسی است تا با جمعآوری اطلاعات بخشهای مختلف و ارسال آنها به یگانهای فعال نقشآفرینی کرده و آن را در اختیار ارتشها و موسسات نظامی سراسر جهان قرار دهند که بنا بر اذعان فعالان این عرصه، سرویسهای جاسوسی آمان، موساد، شاباک و ... در این زمینه صاحب نام بودند و با شکست قطعی و غیر قابل ترمیم آنها در عملیاتهای طوفانالاقصی و وعده صادق رسوا شده و مقدمات سقوط رژیم غاصب را کلید زدند.به طورکلی سازمانهای جاسوسی با ترور میخواهند خود را موفق، مقتدر و توانمند معرفی کنند اما مروری بر اقدامات و عملیاتهای آنها نشان میدهد که حریف ایران نیستند و در اکثر رویاروییهای خود با نیروهای اطلاعاتی و دفاعی جمهوری اسلامی، ناکام ماندهاند. بررسی پرونده فعالیتهای جاسوسی نشان میدهد اکثر آنها در سه حوزه جمعآوری اطلاعات، ترور اشخاص و ایجاد نزاع قومی-مذهبی متمرکز بودهاند اما در تله امنیتی سربازان گمنام افتاده و توان مقابله با چتر امنیتی جمهوری اسلامی ایران را ندارند.
مقابله با انحصارگرایی غرب در حوزه اطلاعات
انحصار اینترنت، سیستمهای عامل رایانهها و تلفنهای هوشمند(مانند ویندوز و اندروید)،دیتاسنترها وسکوها(مثل گوگل و NSA) به آمریکا، زمینه مساعدی را به منظور سوءاستفاده از اطلاعات و توانمند شدن آنها برای نفوذ تا عمق زندگی افراد، جوامع و کشورها فراهم کرده است و نهادهای وابسته به آن نقش بیبدیلی در شکل دهی خواستهها، سبک زندگی، افکار و ایدههای جوامع بشری مطابق با اهداف و امیال صاحبان قدرت و نظام سلطه بینالمللی دارند و این امر نقطه آغازی برای در اختیار گرفتن زیرساختهای حیاتی کشورها و تهدید آنها دارد کما اینکه در حال حاضر زیرساخت اینترنت در انحصار آمریکاست و از این طریق قادر است تا زیرساختهای همه کشورها را در تصرف، کنترل و اختیار خود در آورد و به شیوههای زیر پوستی که همان تغییر در هویت افراد و جوامع بشری است، به حذف تدریجی حاکمیت ملی کشورها به نفع خودشان پرداخته و زمینه اساسی برای ایجاد گسست و شکاف نسلی را فراهم کند اقدامی که در بسیاری از کشورها رخ داده و آمریکاییها میخواهند فرهنگ منحط غربی را جایگرین ارزشهای انسانی و اجتماعی سراسر دنیا کنند و برای این توطئه از ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی بهره میبرند.در حال حاضر دستیابی به ثروت و قدرت علاوه بر توانمندیهای میدانی و عملیاتی به امکان استفاده از اطلاعات نیز ربط دارد؛ روندی که با رشد سریع اختراعات در زمینه فناوریهای جدید اطلاعاتی شکل گرفته و بر این اساس، فناوریهایی با امکان ارتباطات راه دور و رسانهها، فضایی کاملا نو را در زمینه توسعه اقتصاد و سیاست به وجود آوردهاند و میطلبد جمهوری اسلامی ایران با حضور در ائتلافهای منطقهای، فضای حضور در مناسبات جهانی را فراهم کرده و از ظرفیتهای رو به رشد خود در زمینه اطلاعات بهرهمند شود؛ رویهای که به درستی در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم مورد استفاده قرارگرفته است و آنها با تقویت حوزه دیپلماسی به مقابله با تهدیدات غرب به خصوص آمریکا پرداختهاند و با حضور در مجامع مختلف منطقهای و جهانی افکار عمومی را در جریان اقدامات صلحطلبانه ایران قرار دادهاند تا به این ترتیب از اثرات تحریم کاسته و بنیانگذار یک اجماع علیه انحصارگرایی غرب در حوزه اطلاعات باشند؛ روشی که آمریکا نیز برای خروج از بحرانهای پیشرو به آن پناه برده و به مصاف «تیک تاک» رفته است تا از نفوذ افکار و برنامههای این شرکت بر کاربران آمریکایی جلوگیری کند.
نظم نوین جدید با حضور مقتدرانه ایران
روند تحولات موجود در غرب آسیا حکایت از قریبالوقوع بودن فروپاشی نظم کنونی و شکلگیری ساخت نوینی از نظم منطقهای و به تبع آن نظم جهانی دارد؛ طرح ایدههایی همچون «معامله قرن»،«صلح عبری-عربی» و«پیمان ابراهیم» و شکست آنها در مقاطع مختلف حکایت ازتزلزل نظم کنونی و بیداری ملتهای جهان نسبت به طرح استکباری آمریکا علیه اراده ملتها درتعیین حاکمانشان دارد.گذشت بیش ازهفت ماه ازتجاوز70ساله صهیونیستها برفلسطین اشغالی تنهابخشی ازاین پروژه استعماری غربیها در این منطقه استراتژیک است که در مقابله با گروههای تکفیری هم سربلند میدان شد و فضا را در اختیار تسلط گروههای رادیکال مثلا اسلامی قرار نداد. اتحاد استراتژیک ایران با قدرتهای منطقهای نظیر چین و روسیه، گسترش جبهه مقاومت و انتقال قدرت اقتصادی ازغرب به شرق جهان ازویژگیهای نظم نوین است که جمهوری اسلامی ایران درآن نقش داشته وبه افول هژمونی آمریکا سرعت بخشیده است.سفر رئیسجمهور به پاکستان و حضور رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور درروسیه که منجر به توافقات سیاسی،اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی.مهمی بین طرفین شد،گواه دیگری برشکلگیری نظمی نوین درمنطقه و انزوای روزافزون آمریکا و اسرائیل است؛ به ویژه که تحولات اخیر به شکاف واشنگتن و رژیم غاصب صهیونیست دامن زده است.
چند نکته درباره یک نشست
حضور علیاکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در رأس یک هیات بلندپایه امنیتی برای شرکت در دوازدهمین «نشست بینالمللی مقامات عالیرتبه مسئول در امور امنیتی» و «نشست دبیران شوراهای امنیت ملی کشورهای عضو بریکس» به لحاظ روند تحولات منطقهای به خصوص بعد از عملیات وعده صادق، اهمیت بالایی داشت و نشان داد ایران در روند شکلگیری نظم نوین منطقه، میکوشد با همکاری سایر کشورها با تروریسم، به ویژه تروریسم دولتی اسرائیل مقابله کند.
ایران و روسیه در ماههای اخیر هردو قربانی تروریسم بودهاند و برگزاری اجلاس امنیتی سنپترزبورگ نسبت به اجلاس امنیتی مونیخ که شرکتکنندگان در آن عمدتا حامی تروریسم هستند، حائز اهمیت است.
110 کشور از پنج قاره جهان در این اجلاس حضور داشتند واین مسأله حکایت از اهمیت این اجلاس و توجه به رویکردهای تازه امنیتی برپایه همکاری دارد.مذاکرات دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با مقامات کشورهای هند، برزیل، سوریه،عراق و...، نمونهای از این تعاملات است.
این اجلاس امنیتی درحالی برگزار میشود که منطقه در آتش جنگافروزی صهیونیستها میسوزد و اتحاد جهانی برای مقابله با این جنگطلبی بسیار مهم است بهویژه که بعد از عملیات وعده صادق، نگاهها به ایران دوخته شده تا تحولات را بر اساس تفاهمات امنیتی جدید ـکه در حاشیه اجلاس به امضا رسیده است ـ مدیریت کند.
منبع: جامجم
/انتهای پیام